جمعه، بهمن ۰۹، ۱۳۸۸

مفر!!!

اي سرگردان دشتهاي به خواب رفته ,شهرهاي خاك الود و خارزارهاي خاموش ! از دست رنج هاي پير و زخمهاي كهنه به كجا مي توان گريخت ؟ كه انها جزيي از وجود تو شده اند ,و تو چيزي به جزكل رنج هاي خويش نيستي.!