دوشنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۸۹

زمان حلال مشکل است؟؟؟!!!....شاید!!!؟؟؟

باید که بگویم نه؟ باید که حرف بزنم هر چند تلخ نه؟ باید که فیلم بازی نکنم نه؟ باید که مثل همیشه رک و راست باشم نه؟ شاید باید بگذرم نه؟
خوب با شادی بیدار شده در چشمانت چه کنم ؟ با لرزش شوق در صدایت چه کنم؟ با رویای در ذهنت چه کنم؟
میگه امید کسی رو نا امید نکن, شاید تنها امیدش باشه!!!
خوب پس دروغ ,که بیزارم ازش ,چی میشه؟ پس ریا که فراریم ازش چی؟ پس بی ثباتی حضورم؟ بی بنیادی خانه ام؟
دو راهی بدی ست, تصمیم گیری سخت...
تو یاری گر نیستی ,تو کمک کننده برای این تصمیم نیستی, تو حتی نفهمیدی چه گفتم ,چه میگویم, تو فقط چیزی رو که پسندیدی گرفتی, دیدی و من رو رها کردی, کاسه به دست ,دست به سر, سر به گریبان, گریبان در گیر, گیر در کاسه چه کنم ؟
و تصمیم این است.... نه تصمیمی نیست باد می اید, بید خواهم بود در دست باد, ریگ خواهم بود در دست رود, برگ خواهم بود در دست فصل ,رنگین کمانی هفت رنگ, به رنگ هر روز هفته و ...
گذر خواهم کرد از این در, یاد خواهم گرفت که چگونه گذر کنم ,پا روی دل گذاشتن را بارها یاد گرفته ام, انجام داده ام, فکر نمی کردم دلی مونده باشه ,اما اخرین سلول های باقیماندهاش را ریختم به زمین بی مروتی ات ,شاید بارور شود ... نشد, نمیشود... خوش باور بودم ,برای باری دیگر, که شاید اخرین بار باشد... بودم و دیگر نیستم, باور بودن تو انگونه که می خواستم به باور انگونه که هستی تغییر کرد و هستم, بی باور حضورت, با باور حضورم ,
عبور خواهیم کرد, گذر می کنیم نه؟ اری من و تو ,تلخ یا شیرین, خوب یا بد, خندان یا گریان, بلاخره میگذریم از این استانه !!!

یکشنبه، شهریور ۲۸، ۱۳۸۹

عذر بدتر از گناه!!!

دوازده ساله بودم که با پدرم رفتم بانک برای واریز شهریه ثبت نام کلاس زبان ,
پدرم پیاده نشد و گفت دیگه باید یاد بگیری خودت پول بریزی به حساب یا بر داری یا کلا کارای بانکی!!!
خوب یا بد خیلی زود وارد جامعه ام کردند, این یه مثال سادش بود, اما خیلی چیزای دیگه اولین بارهاش توی سن پایین بود, مثلا اولین باری که تنها مطب دکتر رفتم 9 سالم بود, که دکتر با دلخوری و اخم بیرونم کرد و گفت برو مامانتو بیار, یا سال دوم دبستان 8 سالگی تنهایی رفتم برای ثبت نام مدرسه و بهم خندیدن و گفتن بچه برو با مامانت بیا و خیلی چیزای دیگه, کارای دیگه !!!
چند روز پیش یکی از دخترای پر ادعای فامیل 25 ساله قرار بود پولی رو به حسابم واریز کنه, زنگ زده میگه خوب ببین این شماره حسابی که دادی رو باید ببرم بانک بگم می خوام به این حساب پول بریزم؟ من تا حالا توی بانک نرفتم ,میدونی که بابام بوده و هست و همه کارای اینجوری رو اون واسم انجام داده !!!!

دوشنبه، شهریور ۲۲، ۱۳۸۹

کل اگر طبیب بودی سر خود دوا بکردی !!!

ادم رکی بوده ام ,حاشیه پردازی نمیکنم برای زدن حرف, حاشیه سازی نمیکنم برای موضوعات !
مثال سادش اینه که وقتی درمانگاه قبلی رو از پزشک قبلی تحویل گرفتم گفت, هر از گاهی زنگ بزن خونه بهداشتا و هر دو تا بهورز رو چک کن اما نه مستقیم !مثلا یه سوالی بپرس و بگو فلانی هست ,گوشی بده بهش و ضمنی چکشون کن, اما من به جای اینکار اونایی که میدونستم از زیر کار در رو هستن رو مستقیم چک میکردم ,زنگ میزدم و میگفتم کی اومدین ,کی رفتین, امروز کودوم کارو کردین یا چیو پیگیری کردین, این ساده ترین مثال بود !!!
حالا اما با موضوعی روبرو هستم که نه تنها نمیتونم رک باشم با طرف, بلکه, حتی نباید بروی خودم بیارم که موضوعی هست ,که ته و توی قضیه را در بیارم, نباید بدونم این حرفایی که زده از کجا اب میخوره و به چه دلیل یه چنین طرز فکری ایجاد شده, نباید رودر رو کنم, ادما رو واسه روشن شدن قضایا ,روشن شدن اینکه برخورد و رفتار من اشتباه بوده یا برداشتهای دیگرون یا دردل های دیگری یا یک طرفه به قاضی رفتن خیلی از ادما !!!
خوب باشه ,همین کارو میکنم, بی خیال میگذرونم و میگذرم از سر این موضوع !!!
اما به همه کسایی که اینجا رو میخونن و منو میشناسن ,یعنی تو دنیای واقعی هم با من در ارتباطن (به هر نوعی) !!!هشدار میدم ,اخطار میکنم, زندگی من روابط من ,اینده و گذشته من ,دوستای من ,کل من ,خود خود من, نه طویله ام که سرتون رو مثل ... بندازید پایین و بیاین توش و نه ابشخور,که بخوایین خوزعبلات ذهنی خودتون رو توش نشخوار کنید ,اگه ایده ای دارید ,واسه زندگی اشفته خودتون نگه دارین, اگه راهی واسه حل به ظاهر معضلات روابط من و ادم دیگری میبینید, واسه روابط مبتذل و متهجن خودتون بکار ببرید!
خط قرمزای زندگی من خیلی گسترده تر از دیگرونه( به هزار و یک دلییل) ازشون رد نشین ,خودتون رو قاضی دادگاهی که به
نا عدالتی بر پا کردین نکنین, خودتون رو مسئول اجرای حکم نکنید !!!
کاش میشد راحت و رودر رو باهاتون حرف بزنم و چشمتون رو به روی زندگی خودتون باز کنم ,من اگه جای شما بودم با اون مشکلاتی که دارین ,هرگز فرصت بازی حرف و حدیث, بازی خاله زنک, بازی جستجو و کنکاش تو روابط دیگرون رو نداشتم !!!
من رو نصیحت نکنید ,واسه من ادای روانشناس و رونکاو رو در نیارین!!!
کاسه داغ تر از اش دایه مهربون تر از مادر نباشین !!!
چیزایی که واسه شما خوبه واسه من افتضاحه و چیزای که واسه من خوبه برای شما مسخره هست !!! اصلا هم قصدم این نیست که بگم من بهترم یا شما, فقط خط کش سنجش خوبی ما ,مقیاس ما و حتی موضوعات قیاس ما ,با هم فرق میکنه!!!
من زندگیم توی درس و کار و بیمارستان و ارتقاع تحصیلی و علمی و عملی جریان داره و جدا شدنی نیست و زندگی شما توی مد های لباس و مو و رنگ وپسر و مرد و همسرو دوست دختر و پول بیشتر تفریح بیشتر خوشی بیشتر از ایران رفتن و دنبال کردن سریالای جدید خارجی! اینا واسه شما خوبه راضیتون میکنه زندگی تون همینه خوب یا بد بودنش به من ربطی نداره ,همونطور که اصلا دلم نمی خواد از شما بشنوم که چیزای که من دنبالشم تلف کردن زندگیه !!!
...
مسائل رو خیلی قاطی پاطی گفتم و خیلی چیزا هم نگفتم کاش بفهمی... بفهمید...
به هر حال لب مطلب اینکه موی دماغ نباشید و حاشیه های گلیمتون رو یک بار دیگه بررسی کنید !!!

یکشنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۸۹

من و این همه ....!!!!

یه بسته به دستم رسید !
امروز یه بسته به دستم رسید !
شاید بهترین هدیه ,بهترین بسته ای که تا به امروز در زندگیم گرفتم !
هیچ وقت به یاد ندارم از گرفتن هدیه یا بسته پستی اونقدر خوشحال شده باشم که, امروز شدم !
اونقدر لذت بخش بود گرفتن این هدیه که, اشک شوق تو چشمام جمع شده بود !
از دوست عزیز ,مهربان, دوست داشتنی, خلاق, صبور, خوش سلیقه, خوشمزه ,خوشکل .... تمام خوشای دنیا!!! m.k(مریم) واسه فرستادن این همه چیز خوش رنگ و خوشمزه و خوندنیها و شنیدنیهای بی نظیر کمال تشکر را دارم !!!

چهارشنبه، شهریور ۱۷، ۱۳۸۹

مدینه فاضله!!!

من از جمله ادمایی هستم که ترجیح میدم فکر کنم خدا هست و بعد بمیرم و ببینم نیست نبوده البته این یه استدلال شاید احمقانه باشه اما با این فکر راحت تر هستم
اما اما ...

اما یه موقع هایی که میشنوم فلان جا سیل اومده یا زلزله یا طوفان شده یا رعد و برق و اتشفشان جان چند نفر رو گرفته و کلی ادم بی خونه و سر پناه شدن کلا وقتی یه خشم طبیعت؟ اتفاق میوفته حالا هر جای دنیا که باشه فکر میکنم اخه اگه خدایی هم هست از جون ادما چی می خواد واسه چی اینجوری همه چیزو تو یه چشم بهم زدن داغون میکنه اگه این خدا هست همونی که فکر می کنم خیلی هم مهربون و بخشنده هست پس این چه بامبولی هست که سر مردم در میاره

یه موقع هایی که یکی دعا میکنه که خدایا همه مریضا رو شفا بده یا همه گرفتارا رو ازاد کن ته دلم به این ارزو میخندم و باور دارم اگه همه مریضا خوب شن اگه غمی نباشه مشکل و گرفتاری نباشه که دنیا دنیا نمیشه

خوب تصور دنیای متفاوت از این جهنمی که هستیم واسم سخت که چه عرض کنم غیر قابل باور هست دور از ذهن نشدنی ناممکن

یعنی اونقدر اینجا همه این مصیبتها و بلاها تکراری و هر روزه شده که جز لاینفک دنیا شده واسم و اینکه بخوام فکر کنم که دنیای دیگری هست که توش نه درد هست نه مرض و بیماری نه سیل و زلزله نه سرما و نه گرمای بیش از حد نه گرسنگی مفرط نه جنگ و خونریزی احمقانه ترین فکر ممکن برای منی که مبتنی بر شواهد حرف میزنم و 2 دو تا کردن توی همه مسائل زندگیم وجود داره و هر چیزی رو با منطق و عقل و خط کش واقعیت می سنجم مسخره و خنده داره

گاهی که بچه های سیاه پوست افریقایی ماراسموسی یا کواشیورکور رو میبینم وقتی استرالیا و پاکستان سیل زده و امریکای طوفانی رو میبینم وقتی زلزله بم رو دیدم و ... از هر لاییکی بی خدا تر میشم و میگم اینه دنیا همینه همین جا مگه امکان داره جایی باشه

اگه هست چه احمقانه ما روملعبه دست خودش کرده ما رو عروسک خیمه شب بازی کرده راحت دستمون رو قطع میکنه پامون رو میکنه یه گوشه تنها پرتمون میکنه و اگه بگی چرا میگه خودم افریدم مال خودمی دلم می خواد

خوب راستم میگه یه بچه هم وقتی مالک یه عروسک باشه یا یه ماشین یا هر شئ هر بلایی بخواد سرش میاره چون مال خودشه خودش خریدتش

چون مالک هستی میتونی خونتو خراب کنی چون مالک هستی می تونی ماشینتو پرت کنی تو دره

خوب اونم مالک ما مالک جسم روح پول زن شوهر بچه زندگی ما هست پس میتونه هر کاری خواست بکنه ؟؟؟!!!!

گاهی فکر کردن به اینکه زندگی همینه با تمام لجنها کثافتها درد و غصه ها رنجا زجرا عذاب ها حوادث و بلایای طبیعی؟! میتونی تحملش کنی میتونی چشمتو رو بعضی چیزا ببندی میتونی نگاه کنی اما نبینی بشنوی اما گوش نکنی میتونه ساده رد شی یا نه خط خطی و ناراحت اما بگذری و بگی این نیز بگذرد یا اه بکشی و بگی بیچاره بیچاره ها بگی اخی بگی طفلی ها

اره میشه گذاشت و گذشت و کم کمک بشی یه سنگدل یه بی احساس یه بی رحم اما بجاش راحت تر زندگی کنی هر روز اشک تو چشمت وول نخوره هر روز اعصابت داغونتر نشه هر روز ناامید تر نشی یواش یواش نری به سمت خودکشی از بس نتونی تحمل کنی از بس دردت بیاد از درد دیگرون و این تو نیستی که بتونی کمکی کنی و اونی که میتونه انگار خوابه یا داره مدام تگری میزنه یا شایدم با حوری و پری های بهشتیش؟ رفته ددر دودور عشق و حال !!!

تو این روزا تو این زمونه تو این دنیا باید بی خیال باشی بیخیال بنی ادم اعضای یکدیگرن بی خیال انسانیت ادمیت

تو حتی اگه خیلی ادم خوبی باشی بدی نکنی به هیچ احدی پا روی مورچه نذاری عادل باشی با انصاف باشی حلال و حروم بکنی دروغ نگی غیبت نکنی دشمنی نکنی بانی خیر باشی پیوند دهنده باشی و هر کاری که از نظر تمام اصول و اخلاق بشری هماهنگ باشه تو اگه به معنای واقعی کلمه جدا از دین و مذهبت انسان باشی ادم باشی باز هم... باز هم اگه همه این جوری باشن خوب با بیماری چه میکنن با انواع و اقسام مرض ها با حوادث و بلایای طبیعی با بی ابی کم ابی با سیل با قحطی با زلزله با اتشفشان ها با چه و چه و چه که از کنترل ما خارج است چه میکنیم با چیزایی که در محدوده اختیارات او ست چه کنیم

با سر رفتن حوصله خدا که ما سرگرمیش هستیم با مالک بودنش و اختیار تامش بر همه چیز ما چه کنیم؟

.

.

.

ای خدا پاشو خدا پاشو کارت دارم باهات حرف دارم پاشو از خواب بیدار شو ببین ما رو دنیا رو جهان رو ببین این چیزیه که واسه ما ساختی ؟ اره ما خرابش کردیم ما به گند کشیدیمش اما تو دیگه داری بدترش میکنی تو داری هی لجن میریزی رو این باتلاق

اگه قرار من خراب کنم اشتباه کنم گند بزنم تو هم همین کارو بکنی پس فرق من و تو چیه پس این ادعای خدایی بخشندگی مهربونی عادلی هزارو یک عنوان و اسم دیگه چیه
بی خیال بابا... بچسبیم به همین زندگی سگی و مزخرف خودمون که اگه قرار باشه اون دنیای هم باشه به هزار جرم بزرگ و کوچک به هزار نیت بد نکرده و انجام داده به هزار تصمیم گرفته یا تاثیر گذاری که تشخیص بده به نفعش نبوده به خاطرش نبوده باید جواب بدیم و بریم تو جهنمی صد پله بدتر از اینجا
میگن اینجا زنگ تفریحه و اونجا حساب داریم اگه این زنگ تفریحشه وای به حال زنگ بعدی....!!!