یکشنبه، شهریور ۲۸، ۱۳۸۹

عذر بدتر از گناه!!!

دوازده ساله بودم که با پدرم رفتم بانک برای واریز شهریه ثبت نام کلاس زبان ,
پدرم پیاده نشد و گفت دیگه باید یاد بگیری خودت پول بریزی به حساب یا بر داری یا کلا کارای بانکی!!!
خوب یا بد خیلی زود وارد جامعه ام کردند, این یه مثال سادش بود, اما خیلی چیزای دیگه اولین بارهاش توی سن پایین بود, مثلا اولین باری که تنها مطب دکتر رفتم 9 سالم بود, که دکتر با دلخوری و اخم بیرونم کرد و گفت برو مامانتو بیار, یا سال دوم دبستان 8 سالگی تنهایی رفتم برای ثبت نام مدرسه و بهم خندیدن و گفتن بچه برو با مامانت بیا و خیلی چیزای دیگه, کارای دیگه !!!
چند روز پیش یکی از دخترای پر ادعای فامیل 25 ساله قرار بود پولی رو به حسابم واریز کنه, زنگ زده میگه خوب ببین این شماره حسابی که دادی رو باید ببرم بانک بگم می خوام به این حساب پول بریزم؟ من تا حالا توی بانک نرفتم ,میدونی که بابام بوده و هست و همه کارای اینجوری رو اون واسم انجام داده !!!!

هیچ نظری موجود نیست: