جمعه، دی ۱۸، ۱۳۸۸

I,m not crying over you

I don,t mind this empty room ,and I like it when I,m alone

I,m trying not to think about you, I,m not waiting by the telephon

I,m watching a late -night movie,where the lovers say goodbye

and it,s really getting to me,and tears are in my eyes

but I,m not crying, I,m not crying

I,m not crying over you, I,m over you

I go out with all of my freinds, and I,m hardly ever at home

you know things just coulden,t be better

I have read it in my horoscope

I might take a walk past your house, for a trip down memory lane, you may see me at your window, standing in the pouring rain

but i,m not crying , i,m not crying

i,m not crying over you , i,m over you

i,m not cryin , i,m not crying

i,m not crying over you i,m over you

i,m over you





خالي بودن اين اتاق ديگر برايم اهميت ندارد,و وقتي كه تنها هستم از ان خوشم مي ايد,
سعي ميكنم به تو فكر نكنم, كنار تلفن هم منتظر نمي نشينم,
مشغول تماشاي فيلم اخر شب هستم, انجا كه عاشق و معشوق با هم وداع ميكنند,
اين صحنه مرا حسابي مي گيرد, و اشك در چشمانم حلقه ميزند,
ولي گريه نمي كنم, گريه نمي كنم ,
براي تو گريه نمي كنم, من ديگر با تو سر و كاري ندارم,
با دوستانم به گردش ميروم ,و خيلي كم در خانه بند ميشوم,
مي داني اوضاع از اين بهتر نميشود,
من اين را در طالع خود خوانده ام,
شايد از جلو خانه ات بگذرم ,انهم براي گردش در كوچه خاطره ها,
شايد از پشت پنجره من را ببيني ,كه بيرون زير باران ايستاده ام,
ولي من گريه نمي كنم ,من گريه نمي كنم,
من براي تو گريه نمي كنم ,نه گريه نمي كنم,
من ديگر با تو سر و كاري ندارم,
نه من گريه نمي كنم, گريه نمي كنم ,
براي تو گريه نمي كنم ,من از تو برترم,
من ديگر با تو سر و كاري ندارم.

هیچ نظری موجود نیست: