این منم, نفرین شده از سالهای دور, تا به هراندازه که هستم , در ابدییتی فنا و نفرینی که بدان گرفتار امدم, به جرم گناهی کبیره در سرزمینی دور و شاید در سیاره ای دیگر , باشد که با این جسم زمینی تاوان پس دهم و در ظاهر واقعی خود حلول کنم وامرزیده شوم پاک بر گردم به انجا که باید...
چهارشنبه، خرداد ۰۵، ۱۳۸۹
پیامی از روستایی دیگر
سلام صدای من را از نا کجا اباد می خوانید بار و بندیلم رو جمع کردم وامدم اینجا چون بهتر میشه درس خوند یکی میگفت ابرقو شهر قشنگی است بعد از همه شهر ها و اینجا که من هستم شهر قشنگی است بعد از ابرقو... فک کن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر