شنبه، اردیبهشت ۱۸، ۱۳۸۹

روزمره

ساعت 3 ست و نمي تونم بخوابم !!!
2 هفته هست كه برگشتم و دوباره بي خوابي هاي شبانه ,خواب هاي تا ظهر, داره كلافم ميكنه!
دوباره منيك شدم, بي خوابي, اضطراب ,پر انرژي ,حس رفتن ,نگران كارهاي زيادي كه بايد انجام بدم, فكر از هم گسيخته, ذهن مشوش,!!!
توي اين 2 هفته, يك سفربه قشم رفتم ,فيلمهاي زيادي ديدم ,خيلي از دوستام رو ديدم و توي 2 هفته باقي مونده هم 3, سفر به لار, تهران, و كرمان بايد داشته باشم!!! دندان پزشكي, چشم پزشكي بايد برم! روپوش جديد بدوزم, واسه كلاساي مكاتبه اي ثبت نام كنم و... خيلي كاراي ديگه!!! نمي دونم به هيچ كدوم ميرسم يا نه, ولي واسه همشون فقط 12 روز وقت دارم!
سفر قشم خيلي خوب بود, دريا عالي بود, جنگل حرا و جزيره دلفينا, دره ستاره ها ,غارهاي خربس و غذاهاي دريايي و صد البته خريد و پاساژها و بازارها و تنها بدي اين سفر اين بود كه 4 روز از 7 روزي كه اونجا بودم شيراز بارون ميومد !!! وقتي ميگم بارون با من قهره مي گي نه!!!
wowيه جاي باحال كه رفتم جامپينگ و كارتينگ بود! خيلي, خيلي, خيلي با حال بود حتما يه بار امتحانش كن !!!
ميدوني ...دلم يه هيجان تازه مي خواد, البته هيجان ها, نه تغيير! اخه تغيير مكان و اب و هوا و جو اين روزا زياد داشتم و خواهم داشت اونو نميگم يه هيجان اساسي!!!يه چيزي كه اين منحني زندگي رو ببره بالا با حالت سراشيبي تند!!!

۱ نظر:

mehran گفت...

bar axe shoma man delam mikhad ke delam chizi nakhad joz aramesh.albate movaghatie . midunam delam kheili chiza khahad khast. dele dige !!na?.