حتما روزي كتابي خواهم نوشت !
كتابي كه حتما پرسناژهاي اون, بهم اجازه نوشتن نميدن!
كتابي كه حتما اجازه چاپ و انتشار نخواهد گرفت!
كتابي راجع به تجربياتي كه اگر نوشتم و اگر چاپ شود و اگر اسمها رو عوض كردم ,مكان ها رو عوض كردم, هم, اجازه طبابتم را از دست ميدهم !يا حدااقل به دادگاه نظام پزشكي ميبرنم!
اما حتما مينويسم, كتابي برگرفته از همين ادمها ,از همين شهر, از دختركان و پسرهايش ,از بي پرواييهاشون, از بي فكري هاشون, از اضطراب و ترسشون ,از دردسرهاشون ,از التماسها ,اشكها, ناله ها, درد كشيدن ها ,فرياد زدن هاشون!
كتابي مينويسم ,از تجربه هايي كه اتفاقات شگرفي بودن, در زندگي هر دختر و پسري ,در زندگي خانواده ها !
كتابي از, بي رحم شدنشون, قسي القلب شدنشون ,از به فكر راه چاره بودن هاي احمقانه, از ندانم كاري هاشون !
حتما كتابي مينويسم ,از تجربه دختراني كه بي شوهر مادر شدن! پسراني كه مرد نشده پدر شدن !براي 1 ماه 2,ماه و گاهي حتا 3 ماه .
ميشه مادر خطابش كرد, ميشه پدر خواندش و ميشد ادم, انسان, بچه باشه, نوزاد نورس, نو پا باشه , اره اگه ازدواج كرده بودن, اگه حلال زاده بود, اگه قبل از اينكه استخوانهايش شكل بگيرد و قلبش بتپد, بسان لخته اي دفعش نكرده بودن, به چاه دستشويي نينداخته بودن اگه بهش اجازه حيات مي دادن !
ولي همه با بدنيا اومدنشون دچار دردسر ميشدن, ابروريزي ميشد, قتل ,جنايت رخ مي داد!, سر راهي ميشدن!
پس پدر و مادر كذايي تصميم مي گيرن نذارن بدخت بشن, بدبخت بشه! گاهي با اين تصميم يه ايل رو از بدبختي نجات ميدن!
و من كتابي خواهم نوشت راجع به قتلهايي(؟) كه كردم ! زندگي هايي كه نجات(؟) دادم!
راجع به, زنان نيمه مادر! پدران نا كامل! جنين هاي نرسيده ! دنياي زوج هاي غدقن! فرزندان حرام نزاده!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر