وای از این باران
اری باران که امسال با من لج افتاده بود میدونست عاشقشم برام تا تونست ناز کرد همین که میخواستم برم زیره نم نمش قدم بزنم یا اشکام رو به پاش بنویسم بند میومد جدی میگم نه یک بار نه دو بار امسال حداقل 15-20 بار اینجوری شد اما....
باران خودم امسال 5 ساله شد بارانم نه برایم ناز میکند نه منتی دارد باران من دخترک ناز 5 ساله شیرین زبانیها میکند که دل سنگ هم براش اب میشه توی این 5 سال خیلی اذیتش کردم چه وقتی بودم چه توی فرارم و نبودنم هر بار که ازش فرار کردم باز برگشتم پیشش و اون بی دلخوری و عاشق تر از پیش منتظرم بود و من هر بار به خودم قول دادم دیگه نرم اما نمیشد........
امروز دومین هفته بازگشتم میخوام بمونم خیلی تنها هست این بار انگار نه 5 سال که 50 ساله میزد نگف اما میدانم دلتنگی بی مهری اینگونه به سرش اورده .......
کاش اینبار موندنی باشم کاش این بار با دلم با خودم کنار بیام کاش دست از سرگردانی از در هپروت سیر کردن دل بکنم و بارانکم رو در یابم اما......
چرا به یاد نمی اورم من تو را دوست دارم تو دیگری را و مرا دیگری شاید.........
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر