سه‌شنبه، آبان ۱۹، ۱۳۸۸

نرگس شيرازي و صد حيف !

وقتي از كنار گلهاي نرگس شيرازي, كه كنار خيابون گذاشتن, ميگذرم ,يه نفس عميق ميكشم, مي ايستم, نگاهشون ميكنم, يه دستشون رو بر ميدارم ,حتي انتخاب نميكنم ,همين جوري يكي از بينشون ميكشم بيرون, با ظرافتي كه كمتر پيش ميياد داشته باشم ,نگاش ميكنم و با وجود حساسيت و الرژي به گلها ,اون دسته رو ميبرم جلوي بيني ,صورتم رو ميكنم لاي نرگسا, و تا اونجا كه ريه ام جا داره, هواي پر از عطرشونو ميدم داخل و مست ميشم ,مست عطرش, مست بو, مست زيباييش, تقريبا از جايي كه هستم كنده ميشم, دور ميشم ,پرواز ميكنم, توي يه روياي كوتاه سال پيش, من و نرگس و شيراز و مسافري عجيب! و خيلي زود ,من و شيراز تنها شديم! عمر مسافرم مثل عمر نرگس بود, خيلي كوتاه!
نرگس پاييزي شيرازي با عمر كوتاه, ولي باشكوهش, اين پاييز دوباره مهمان دستهاي منه, كنار كيفم ,توي جيبم, كنار ميز كامپيوتر, بالاي تخت ,روي ميز تحرير, و اگه يكم دست و دلبازتر باشم, روي ميز ناهارخوري, اپن اشپزخونه,.
امروزم, دوباره قدم زنان ,علم تا چمران رو به عشق گل فروشاي كنار خيابون پياده رفتم ,كنار اولي ايستادم ,نگاه كردم, كنار دومي ايستادم و بو كردم ,و از سومي يه دسته خريدم و غرق شدم توي عطرش ,رنگش, خاطره ش!
زد به سرم كه, يه جعبه بزرگ قرمز مستطيلي به ابعاد 30 *50 بگيرم, پرش كنم از اين نرگسا ,نرگساي شيرازي, يه روبان سفيد با توپاي قرمز, هم ببندم دورش و برم ترمينال باربري و واسش پست كنم, نميدونم سالم ميرسن يا نه, نميدونم وقتي بهش ميرسن همينجوري تازه و شادابن يا نه ,اما مطمينم عطر و بوشون رو از دست نميدن و ميتونه ازش لذت ببره !
اما حيف, حيف.....
حيف كه ادرسشو ندارم!!!!!!!!!!!!!!!!!

۱ نظر:

sokoot گفت...

in daf'e bar axe daf'eye ghabl az payin shuru' be khundane neveshtehaat kardam. mikhastam vase akharin matlabet comment bezaram . vali nashod. taghat nayavordam. ghabl az in ke baghiarobekhunam goftam bayad beneviasam ke cha\eghad ghashang neveshti. neveshtat heili ba in track az javad ma'rufi ke daram gush mikonam mikhund. kheili hal kardam. ha;la beram soraghe balayiaa.