ديشب اخرين تصويري كه ديدم يه جنين بود, كه مادرش تو اين درگيري ها تير به شكمش خورده بود و با سزارين بچه رو در اوردن, تيربه كمر بچه خورده بود!!!
تصور كن, 9 ماه يه بار رو حمل كني ,در انتظار به دنيا اومدن يه موجود نحيف باشي و كلي واسه اومدنش تدارك ديده باشي, بعد يه ادم حرو......... بي دليل, فقط واسه اينكه شستشوي مغزي دادنش, يا فقط واسه اينكه بهش فرمان دادن ,يا هر دليل ديگه ,بدنيا نيامده ,نفس نكشيده, نفسشو قطع كنه!
اخ, دلم ميخواد بگم ,اخ خدااااااااااااااااااااااااااااااا!!! ولي به خودم يه پوزخند ميزنم كه ,بي خيال خدايي نيست, اين تابو سالها هست كه شكسته ,باور كن خدا قرنها هست كه مرده,(اگه اصلا از اول بود) يا حتي اگرباشه, يا دره تگري ميزنه ,يا هنوز تو خواب زمستونه هست, يا داره با حور و پري ها .... بله !
به هر حال از صدا كردنش هيچ وقت هيچي نصيب هيچ كس نشده و نميشه ! بهتره كه خودمون دست بكار شيم !
اما اينايي كه به يه زن حامله رحم نكردن, اينا كه يه پيرمرد 80 ساله و يا پسر بچه 5 ساله رو زير باتوم و لگد, له كردن !چطور ميزارن من و تو كاري بكنيم !
هر روز را با دلهره شب ميكنم !هر شب را با ترس به صبح ميرسونم !فردا خبر كشته شدن كي رو ميدن؟خبر دستگيري چه كسي؟ اگر موسوي يا كروبي پا را عقب بكشند؟ اگر بي نتيجه باشه همه تلاشا؟ اگر واقعا باباو مامانم تهديدشون رو عملي كنن و نزارن چند روز از خونه بيرون برم؟ اگه همينجور تعداد كشته ها بيشتر شه؟ اگه واقعا بمب گذاري بشه و بندازن تقصير ما؟ اگه اگه اگه؟؟؟
واييييييييييييييييييييييييي دارم ديوونه ميشم يكي بگه فردا چي ميشه؟؟؟!!!
۳ نظر:
درود بر گرامی همدل.
پس از گذشت انتخابات و گذاشتن کامنت های تکراری،از امروز آغاز به خواندن نوشتارهای گرامی همدلانم کردم.
اکنون نوشتار تورا خواندم.
باتو کاملا هم اندیش هستم.
من هم از این می ترسم.
شادوپیروزباشی.
بدرود.
سالم
چه تلخه زندگی در این کشور
ایا می شود در کشوری که در گیر استبداد و دکتاتوریست چشم انتظار فردایی روشن بود
خواهر و برادرانمان به خون کشیده شدند
باید از سران این کشور بپرسند که از کورش کبیر چیزی میداند
ایا اینجا سرزمین شعر و عشق است
درد زیاده و شهامت کم
این هم نتیجه سالها استعماره
بعد از 8 سال جنگ تحمیلی
4 سال دولت تحمیلی
دولتی با حاکمیت دروغ و تقلب
تسلیت میگم
ارزومند ایرانی اباد و ازاد
دل شاد باشی و خندون @
اینروزا حس و حال اکثز مزدم یکیه.
ترس نگرانی اشک بغض اه و...
ارسال یک نظر