پائولو ميگه : سخت گيري اسان است. تنها كاري كه لازم است دوري از مردم, و بدين ترتيب پرهيز از رنج است, در اين حالت لازم نيست, خطر عشق, نااميدي و روياهاي ناكام را به جان بخريم.
خوب, اين شايد, دقيقا كاري باشه كه اينروزا من دارم انجام ميدم ! يه جوراي خودم رو از خيلي از دوستاي قديمي جدا كردم, خيلي ها رو به بهونه هاي مختلف نميرم ببينم ! خطم رو عوض كردم و شماره جديدم رو به خيلي ها ندادم! حداكثر با 2 تا از دوستام توي جمعهاي انتخاباتي, تو شلوغ بازي خيابون, قاطي ميشم و همش, نگران اينم كه ,مبادا يه اشنا ببينم و مجبور شم سلام عليك كنم, مبادا بگه:
كلي زنگ زدم خاموش بودي يا قطع بودي ,مبادا شماره جديدم رو بخواد و من تو رودروايسي مجبور شم شماره رو بدم(كاري كه چند باري مجبور شدم), شماره رو توي دفترچه تلفن خونه ننوشتم, اينا هم كه كلي تنبل هستن,! ميدونستم اگه كسي زنگ بزنه خونه هم حوصلشو ندارن تو گوشيشون نگاه كنن !واسه همين ميگن خطشو عوض كرده, ما هم شمارشو نداريم . مامانم, امروزگفت يه دختره به اسم مهناز! زنگ زده !كلي نگرانت بوده! شمارتو ميخواست ,منم نداشتم(البته واقعا مامانم نداره ,چون به هر كسي زنگ ميزد شماره رو ميداد), بهش يه زنگ بزن! باورت نميشه! كلي فكر كردم كه خدايا مهناز ديگه كيه؟ اون مهنازا كه يادم اومد ميدونم شماره خونه رو ندارن؟!
خداييش, يه مدتي خيلي سر خودمو شلوغ كرده بودم, كلي دوستو اشنا و رفيق كه از صبح تا شب زنگ ميزدن برنامه تفريحي يا
غير تفريحي ميذاشتن يا درددل ميكردن يا گريه يا شكايت يا مشاوره پزشكي يا فال يا خواستگاري يا........ واي بي نهايت حرف از طرف بي نهايت ادم ,كه من واسشون دوست صميمي بودم, اما هيچ كودوم واسه من دوست صميمي نبودن و نيستن واسه همين تصميم گرفتم يه كم ارتباطاتم رو محدود كنم!
.............ANY WAY
اقا,يه فيلم ديدم به اسم ,battle in seattle ,ماجراي يه اعتصاب تظاهرات بود, كه تو اين جريان يه دختر بيچاره, بر حسب تصادف ,هم مسير اينا ميشه و كلي الكي الكي كتك ميخوره, . امروز تو شلوغ بازي ملاصدرا ,اقا, يه همچين اتفاقي داشت واسم مي افتاد و يه جورايي وحشت كرده بودم, كلي فحش ابدار نثار خودم كردم كه, خبرت بياد ايشالا, تو اين روزا بيرون اومدنت واسه چيه اخه ؟!
بعضي بي شرم بازي ها و لاابالي گري ها رو كه ميبينم, واقعا دلم ميخواست داد بزنم كه, بسه ديگه شورشو در اوردين با اين كارتون! من حداقل 30-40 نفر رو ديدم كه از رايشون به سيدتون بر گشتن !!!
جالبه اين روزها تمام مدت كاراي من ,يا طرفاي چمران بوده يا ملاصدرا و همين امروز كه احمدي نژاد ميرفت حافظيه يه كار واجب چهار راه ادبيات ,يعني دقيقا وسط بلبشوي اين ياقي ها, داشتم, فك كن! منم اعصابم ضعيف ,اوج گرما, كارم هم كامل انجام نشد, ديرم شده بود و يه دونه تاكسي هم نبود, يعني جدا تو اون لحظه فقط منتظر يه جرقه بودم كه منفجر شم !
فك كن! دختره يه پارچه سبز بسته دور گردن سگش! داد ميزنه( با يه صداي جيغ مانند ): يا حسين مير حسين !
فك كن! پسره با موهايي كه تا كمرش ميرسيد و فرشم كرده بودو زيرو رو هم بسته بود ,صداشو انداخته بود تو گلوشو داد ميزد: موسوي كم اورده بچه سوسول اورده!
اي خدااااااااااااااااااااااا!!! كاش زودتر تموم شه اين جريان, خسته شدم از بس كه ادم ديدم, اشنا ديدم, همه ماشينا پر سر نشينه, تاكسي گير نمي ياد, 133 ماشين نمي فرسته, مغازه ها زود تعطيل ميكنن, همه ازت مي پرسن به كي ميخواي راي بدي ,همه جا بحث سياسي هست ,مجبوري بعضي ها كه فكر ميكني نظرت روشون تاثير داره (و البته خودشون بحث رو پيش بكشن)رو متقاعد به راي دادن يا به اينكه به كي راي بدن بكني, هر ننه من قمري از راه ميرسه واسه خودش يه سياستمدار كامل و جامع هست ,همه كارشناس شدن, تو انتتن ادمايي كه سالها ايران نبودن و نيستن( و همه چيز رو توي شرايط بحراني ول كردن منتظرن ما درستش كنيم برگردن ) راجع به انتخابات نظر ميدن و ميخوان بگن شرايط كشور رو بهتر از ما درك ميكنن , كلا ديگه, اصلا اين جو رو دوست ندارم! هر چند كه هي توي وبلاگا بنويسن واي اين كنار هم بودن, اين با هم بودن, اين شادي ,دلخشونك, اين با هم خنديدنا, يه صدا بودنا ,قشنگه !هر چند بعضيا ميگن: بيچاره مردم ايران به كوچكترين بهانه ميريزن بيرون ,شادي ميكنن ,كم توقعن و ..... حالا هرچي !!!
اقا, من دلم واسه كوچه هاي خلوت شهرم, واسه پياده روي هاي دير وقت ساكتم ,واسه تاكسي كه به محض اراده جلو پام بود ,واسه حرفاي وبلاگا كه يه شكل ديگه بود, واسه فضاي خونمون كه هر كي نميخواست اون يكي رو بكوبه ,واسه حرفاي دوستانه كه توش طعنه كنايه و جانب داري نبود, تنگ شده !
منم منتظر شنبه صبحم! اما به يه شكل ديگه و واسه يه قضاياي ديگه!
و اگه انتخابات به دور دوم بكشه!!! بايد به خودم بگم: باش تا صبح دولتت بدمت !!!
۲ نظر:
harfaaye tekrari nazanam faghat in ke yadete ye matlab dar morede gashte ershad neveshte budi? hamun ke chan hafte pish vase khodet etefagh oftade bud . khob man mikham ra'y bedam ke az in chizaro kamtar bebinam miukham ra'y bedam ta ba'de entekhabat negarannabasham ke weblogam filter she ya be khatere daneshjuhaa mikham ra'y bedam miukham ra'y bedam ta kamtar dorugh beshnavam be har hal vertigo-e aziz tahamolemun kon dige ?
این روزها دق دلیم سر وبلاگ خالی میشود!
با 3 پست به روزم مهربان
ارسال یک نظر